> اسفند 1388 - روانشناس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















روانشناس

 

این عقب ماندگی به علت اختلال درترشح تیروکسین ازتیروئید بوجودمی آید.هورمون تیروکسین علاوه برکمکی که به رشد طولی استخوانها می کند دررشد سلولهای مغزنیزدخالت دارد.اصولاً دونوع کرتینیسم وجود دارد:1)کرتینیسم غیربومی nonendemic "مادرزادی" .2)کرتینیسم بومی endemic .یک سوم کل افراد مبتلا به کرتینیسم ازنوع غیربومی هستند دراین افراد غده تیروئید ازهنگامی که بدنیا می آینددچاراختلال است به عبارتی تیروئید قادربه ترشح تیروکسین نیست.نوع دوم که بومی است تعدادبیشتری ازافرادمبتلاراشامل می شود . کودک هیچ مشکلی درتیروئید وترشح تیروکسین دچاراختلال می شود.کرتینیسم بومی بیشتردرمناطق بومی کوهستانی وبعضی ازمناطق جغرافیایی که آب وخاک وغذاهای مصرفی کم ید دارندباعث این اختلال می شود.این بیماری درهردونوع فوق اگربه موقع تشخیص داده شود می توان تااندازه زیادی بارژیم وتیروکسین درمانی ازعقب ماندگی ذهنی جلوگیری کرد.رژیم غذایی شامل غذذاهای حاوی ید می باشد.

علائم:

علائم:1)قدکوتاه 2)سربزرگ 3)شکم بزرگ 4)زبان درشت 5)پوست خشک 6)صدای خشن وکلفت 7)پلکهای چشم معمولاً حالت متورم دارد 8)لب پایین کلفت وپهن 8)فاصله بین پاهاهنگام راه رفتن 9)دربرابربیماریهای عفونی بسیارحساس هستند 10)عقب ماندگی ذهنی پسش رونده وسطحی تاعمیق دیده می شود.


نوشته شده در دوشنبه 88/12/24ساعت 11:34 عصر توسط آیناز آرمیون نظرات ( ) |


موضوعات تحقیقی پیشنهادی در رشته روان شناسی (پایان نامه و طرح)


متغیرهای مهم و جدید(برای تحقیق) پیشنهادی عبارتند از :


هوش معنوی، فراشناخت، رضایت از زندگی، اهمالکاری، اهمالکاری تحصیلی، عزت تن، هوش سازمانی یا هوش تجاری، امید به زندگی، سرسختی روان شناختی،مکانیزمهای دفاعی، خودکنترلی.


شما می توانید این متغیرها را در کنار متغیرهای روان شناختی پرکاربردی مثل صفات شخصیتی ، سلامت روان، هوش هیجانی، رضایت شغلی ، رضایت زناشویی ، پیشرفت تحصیلی و غیره قرار دهید یا به صورت مقایسه ای در دو یا چند گروه مورد مقایسه قرار دهید و موضوعات پایان نامه و تحقیقات خوب ،مفید و جدیدی انجام دهید.


مثال:


رابطه بین هوش معنوی و صفات شخصیتی

رابطه بین خودکنترلی و سلامت روان و صفات شخصیتی در کارکنان ....

اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و تاثیر آن بر خانواده ها

نوشته شده در دوشنبه 88/12/24ساعت 11:31 عصر توسط آیناز آرمیون نظرات ( ) |

ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم؛ راحتی بیشتر اما زمان کمتر


مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر ؛ آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم


متخصصان بیشتر اما مشکلات نیز بیشتر؛ داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر


بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم، خیلی کم می خندیم، خیلی تند رانندگی می کنیم، خیلی زود عصبانی می شویم، تا دیروقت بیدار می مانیم، خیلی خسته از خواب برمی خیزیم، خیلی کم مطالعه می کنیم، اغلب اوقات تلویزیون نگاه می کنیم و خیلی بندرت دعا می کنیم


چندین برابر مایملک داریم اما ارزشهایمان کمتر شده است. خیلی زیاد صحبت می کنیم، به اندازه کافی دوست نمی داریم و خیلی زیاد دروغ می گوییم


زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ایم و نه زندگی را به سالهای عمرمان


ما ساختمانهای بلندتر داریم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما دیدگاه های باریکتر


بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم، بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم


ما تا ماه رفته و برگشته ایم اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه جدیدمان از یک سوی خیابان به آن سو برویم


فضا بیرون را فتح کرده ایم اما نه فضا درون را


بیشتر می نویسیم اما کمتر یاد می گیریم، بیشتر برنامه می ریزیم اما کمتر به انجام  می رسانیم


عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی پایین تر


کامپیوترهای بیشتری می سازیم تا اطلاعات بیشتری نگهداری کنیم، تا رونوشت های بیشتری تولید کنیم، اما ارتباطات کمتری داریم. ما کمیت بیشتر اما کیفیت کمتری داریم


اکنون زمان غذاهای آماده اما دیر هضم است، مردان بلند قامت اما شخصیت های پست، سودهای کلان اما روابط سطحی


فرصت بیشتر اما تفریح کمتر، تنوع غذای بیشتر اما تغذیه ناسالم تر؛ درآمد بیشتر اما طلاق بیشتر؛ منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده


بدین دلیل است که پیشنهاد می کنم از امروز شما هیچ چیز را برای موقعیتهای خاص نگذارید، زیرا هر روز زندگی یک موقعیت خاص است


در جستجو دانش باشید، بیشتر بخوانید، در ایوان بنشینید و منظره را تحسین کنید بدون آنکه توجهی به نیازهایتان داشته باشید


زمان بیشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانید، غذای مورد علاقه تان را بخورید و جاهایی را که دوست دارید ببینید


از جام کریستال خود استفاده کنید، بهترین عطرتان را برای روز مبادا نگه ندارید و هر لحظه که دوست دارید از آن استفاده کنید


عباراتی مانند "یکی از این روزها" و "روزی" را از فرهنگ لغت خود خارج کنید. بیایید نامه ای را که قصد داشتیم "یکی از این روزها" بنویسیم همین امروز بنویسیم


بیایید به خانواده و دوستانمان بگوییم که چقدر آنها را دوست داریم. هیچ چیزی را که می تواند به خنده و شادی شما بیفزاید به تاُخیر نیندازید


هر روز، هر ساعت و هر دقیقه خاص است و شما نمیدانید که شاید آن می تواند آخرین لحظه باشد


نوشته شده در دوشنبه 88/12/24ساعت 11:31 عصر توسط آیناز آرمیون نظرات ( ) |

مطالعات موجود درباره ی فراگیری گفتار، نقش بنیادی مشارکت والدین در رشد کودک عادی را ثابت کرده اند. در مورد کودک معلول ذهنی، این مشارکت اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا قابلیت های کودک در شرایط سنی مشابه، از کودک عادی محدودتر است.


یکی از ابعاد مهم فعالیت والدین در مورد فراگیری گفتار، به انتخابهایی مربوط می شود که آنها در موقعیت های گوناگون و ضمن رابطه کلامی با کودک به عنوان موضوع گفتگو یا پاسخ به پرسش های کودک، عملاً صورت می دهند.


انتخاب گفتار مناسب به طور پویا برای مخاطب قرار دادن کودک، به معنی ایجاد محیط گفتاری مناسب برای کودک در حال زبان آموزی است و آن عبارت است از محیطی که در آن، بزرگسال برای گفتگو با کودک، از گفتاری استفاده می کند که با سطح زبانی کودک از لحاظ تولید و درک سازگاری دارد. سطح پیچیدگی کاربرد گفتار از سوی بزرگسال، طبق تحول زبانی کودک تغییر می کند. همگام با رشد زبانی کودک بزرگسال نیز ضمن مخاطب قرار دادن کودک، از گفتار به تدریج پیچیده تری بهره می گیرد. در واقع اگر می خواهیم به رشد گفتاری کودک کمک نماییم، ضروری است که چنین رفتار نماییم. گفتار بزرگسال باید همواره کمی پیچیده تر از گفتاری باشد که با او وارد گفتگو می شود. چنانچه شکاف بین این دو گفتار بیش از اندازه عمیق باشد، پیشرفت گفتاری کودک در اثر آن کند خواهد شد. در عوض، اگر این شکاف ناچیز باشد، کودک از یک الگوی زبانی به اندازه کافی پیشرفته محروم خواهد ماند و این نیز موجب کندی رشد زبان خواهد شد. شکاف متوسط بین این دو، یقیناً حد مطلوبی است که به رشد گفتاری کودک مساعدت خواهد نمود.


والدین و بزرگسالان، کودکان را صرفاً مخاطب قرار نمی دهند، بلکه نسبت به تولیدات کلامی آنها و نیز ارزش این تولیدات از لحاظ بیان واقعیت و ویژگی های صوری(شیوه ی تنظیم گفته ها) واکنش نشان می دهند. والدین هم شکل و هم محتوای گفته های کودکانه را اصلاح می کنند. آنها بر گفته های کودکان، اجزایی را که کم دارد، می افزایند؛ تا جمله های آنان از لحاظ شکل درست و از لحاظ معنی قابل قبول باشد. به این ترتیب، کودکان اغلب با گفته هایی که از سوی اطرافیان بزرگسال اصلاح می شود، سروکار دارند.


والدین به طور صریح - به شکل کلامی یا غیر کلامی- گفته های کودکانه را تأیید یا رد می کنند. این تأیید یا رد کردن ها احتمالاً مانند تقویت کننده های رفتار کلامی عمل می کنند و در نهایت به گزینش رفتارهای مطلوب - یعنی درست از لحاظ دستوری و معنایی - و حذف یا تحدید قابل توجه رفتارهای نامطلوب - نادرست از لحاظ دستوری و معنایی - می انجامند.


بنابراین اهمیت نقش بزرگسالان پیرامون کودک و بویژه والدین او، در فرایند یادگیری گفتار روشن می شود. بنظر می رسد اکثر والدین، این اصول بنیادی را - دست کم به میزان اندک - در رابطه ی کلامی با کودک به کار می گیرند؛


  اما این نیز روشن است که والدین از لحاظ کیفیت و کمیت انگیزش های کلامی در مورد کودک و درستی الگوها و بازخوردهای زبانی، تفاوت های بسیاری با یکدگر دارند. پژوهشگران معاصر عقیده دارند که تفاوت های فردی بین والدین در آموزش کم و بیش موفق گفتار به کودکان خود، دست کم تا اندازه ای دلیل تفاوت مهمی است که از لحاظ سرعت رشد گفتار و تسلط تدریجی بر آن بین کودکان مشاهده می شود.


 بنابراین به نفع والدین است که از نقش و مسئولیت خود در فراگیری توسط کودک آگاه شوند. با کودک باید طوری صحبت کرد که با سطح درک او از گفتار مناسب باشد و سعی نمود در برابر سخنان کودک واکنش مناسب نشان داد. بدیهی است که این توصیه ها برای والدین کودکان عقب مانده، به همان اندازه یا بیشتر اهمیت دارد. در کودک عقب مانده، توانایی های بالقوه رشد در مقایسه با کودک عادی، محدود است؛ در نتیجه، اطرافیان باید باجبران ضعف های درونزا، بر فرایند رشد، تأثیر مثبت بگذارند.


نوشته شده در دوشنبه 88/12/24ساعت 11:31 عصر توسط آیناز آرمیون نظرات ( ) |

کودک 1 ماهه

زبان درکی : به صداهای انسانی پاسخ میگوید.

زبان بیانی : با صحبت افراد بالغ همزمان دهان را باز و بسته میکند .صداهای مختصر از حلق خود خارج میکند.صداهای ناشی از رضایت و آرامش در ضمن صرف شیر خارج می سازد.مشخصات گریه در حال توسعه است.در هنگام گرسنگی یا ناراحتی شروع به گریه می کند.شروع به بغو بغو میکند.

کودک 2 ماهه

زبان درکی : عکس العمل هوشیارانه هنگام شنیدن دارد.با شنیدن صدای مادر آرام می شود.

زبان بیانی : مشخصات گریه توسعه می یابد.ویژگی گریه بستگی به علت آن دارد مثل گرسنگی،تمایل به خوابیدن یا درد ،یعنی شدت و فرکانس آن متفاوت است .به صدای مراقبت کننده پاسخ میدهد. بغو بغو می کند uh   eh  ah

کودک 3 ماهه

زبان درکی : در جهت سخنگو نگاه می کند.

زبان بیانی : کمتر گریه می کند .از تولید صداهای مختلف خوشحال میشود. با تولید صدا پاسخ دیگران را میدهد. بغو بغو میکند،در حالی که دهانش بسته است میخندد. ممکن است با صدای بلند بخندد.بین 8-3 ماهگی اصوات مبهم خارج میسازد که در ارتباط با اشیا یا افراد نیست .

کودک 4 ماهه

زبان درکی : نسبت به صدای حاکی از رضایت یا خشم به طور متفاوت پاسخ می گوید . در هنگام سرزنش گریه نمی کند.

زبان بیانی : با صدای بلند می خندد. با تولید صداهایی ارتباط اجتماعی را برقرار میسازد.در هنگام صحبت کردن با او بغو بغو کرده و سرو صدا میکتد .با خود،مردم یا اشیا پر حرفی میکند.به طور متناوب و تکراری گریه و صحبت می کند. میتواند حروف بی صدا تولید نماید مثل : f  n  k  h   b  g   

کودک 5 ماهه

زبان درکی : نسبت به نام خود عکس العمل نشان میدهد .

زبان بیانی : در هنگام شادی داد و فریاد میکشد . در هنگام دور کردن شی مورد علاقه ، نارضایتی خود را با تولید صدا نشان می دهد .حروف بی صدا در حال افزایش است. حروف بی صدا و صدا دار ظهور می یابد مثل : goo   . شروع به تقلید صداها میکند .

کودک 6 ماهه

زبان درکی : کلمات آشنا را تشخیص میدهد .

زبان بیانی : با زمزمه و یا صدای بلند به طور فعال خومشحالی خود را نشان میدهد . به سادگی با مختصری یاس گریه می کند (با کشیدن اسباب بازی از دست ) چندین سیلاب مشخص را بازگو می کند . تقلید نا مناسب را شروع میکند (بین 9-6 ماه ). از شنیدن صدای خود لذت می برد . با تصویر خود در آینه صحبت می کند.تصویر خود را در آینه نوازش میکند.

کودک 7 ماهه

زبان درکی : نام خود را می داند .نسبت به برخی کلمات با ژست خاص پاسخ می گوید مثلا|"بیا"

زبان بیانی : با شور و شوق سرو صدا در می آورد .در هنگام گریه کردن حرف «mmm» شنیده می شود. صداهای کوتاه را تقلید میکند . صداهای چند سیلابی صدا دار خارج می سازد .صداهایی مثل : ba ma da  را ادا میکند .در هنگام صحبت دیگران ،لهجه افراد بالغ را در می آورد .

کودک 8 ماهه

زبان درکی : هنگام شنیدن اسم خود از حرکت باز می ایستد . شروع به درک مفهوم خیر می کند.

زبان بیانی : برای جلب توجه فریاد میزند .توالی صداها را تقلید می کند وتولید سیلاب ها را ادامه می دهد مثل: dada   mama (مفهوم خاصی ندارد )  حروف بی صدا را ادا میکند مثل : w  t   d

کودک 9 ماهه

زبان درکی : در پاسخ به خیر از حرکت باز می ایستد .شروع به پاسخ به درخواست های ساده کلامی می کند . به افراد بالغ پاسخ می گوید .

زبان بیانی : در هنگام سرزنش گریه می کند .کلمات را تکرار یا صداهای دیگران را به خوبی تقلید می کند (10-9 ماهگی )واژه ها را با اشخاص یا اشیا ارتباط می دهد .اشخاص را با dada   و mama   خطاب می کند . تون صدا از طریق تقلید مشخص تر می شود.

 

 

کودک 10 ماهه

زبان درکی : توصیه های ساده را درک می کند .در موقع درخواست اسباب بازی را می دهد که با ژست خاصی همراه است .

زبان بیانی : ممکن است یک کلمه به جز mama  و dada   را تکرار کند مثل خیر . مفهوم bye bye   را درک می کند و صدای فرد بالغ را تقلید میکند . صدای حیوانات را تقلید می کند.

کودک 11 ماهه

زبان درکی : به پرسش های ساده با اشاره کردن و نگاه کردن به وسیله مورد نظر پاسخ می دهد برای مثال : « گربه کجاست ؟»

زبان بیانی : ویژگی صداهای دیگران را تقلید میکند .ابراز واژه های مبهم ادامه دارد.

کودک 12 ماهه

زبان درکی : به ژست ها یا حرکات نسبتا پیچیده پاسخ میگوید مثلا « لطفاآن را به من بدهید »

زبان بیانی : ممکن است 2 تا 3 واژه به جز mama  و dada   بگوید .معانی بسیاری از واژه ها را درک می کند .اسامی بسیاری از اشیا را میداند. صدای حیوانات را تقلید میکند.لحن صدا بیشتر شبیه فرد بالغ شده است . ابراز سخن مبهم ادامه دارد .مفهوم خیر را با سر نشان می دهد . کنترل ارادی در پاسخ به صدا را شروع کرده است و ممکن استپاسخ بدهد یا ندهد . همزمان با کسب مهارت در راه رفتن ،یادگیری واژه ها کمتر می شود .

کودک 15 ماهه

زبان درکی : بیش از آنچه که صحبت کند درک میکند.نام قسمت های مختلف بدن را می داند.به درخواست های آشنا و ساده پاسخ می گوید.

زبان بیانی :  استفاده از واژه های مبهم توصیفی ادامه دارد .واژه های حقیقی را با لغات مبهم و احتمالا توام با ژست خاص بیان میکند .6-2 لغت میداند . اشیا شناس را نام می برد مثل: توپ . نیاز های خود را ابراز کرده و اشیا مورد  دلخواه  را اشاره می کند . برای گفتن خیر از حرکت سر استفاده می کند . حتی در مطرح کردن یک نیاز ممکن است از واژه خیر استفاده کند.

کودک 18ماهه

زبان درکی : اشیا شناس را با اشاره نشان می دهد. یک یا چند بخش از بدن را نشان می دهد.

زبان بیانی : علاوه بر واژه های مبهم 10 لغت را کامل می داند. تصاویر را با نامیدن آنها نشان میدهد .نیاز های خود را با زست خاص ابراز می دارد .برای برقراری ارتباط از یک لغت استفاده می کند.جملات طولانی تر درست می کند .عباراتی را با ترکیب نام و صفات استفاده میکند.حدود 25% از واژگان وی قابل درک است.

کودک 24 ماهه

زبان درکی : جملات پیچیده تر را درک میکند.یک حرف اضافه(بالا یا زیر) و دو جمله امر و نهی را درک میکند (کت را بردار و روی صندلی بگذار).از داستان های مصور لذت می برد .4 بخش از بدن را هنگام خطاب شناسایی میکند.

زبان بیانی : از لغت های مبهم کمتر استفاده می کند .تقریبا 3 لغت می داند .نام خود را می داند.از ضمایر (من و ما) استفاده می کند.در صحبت هایش لغت های جدیدی وجود دارد «آن چیست؟» و «آن کجاست ؟». در مورد تجربیات جاری صحبت می کند. اشیا شناس را تشخیص میدهد نیازهای خود را در مورد مایعات و غذا می گوید. جملات طولانی شده و دارای 3-2 لغت است (فرد،شی،فعل).66% صحبت هایش قابل درک است.

کودک 30 ماهه

زبان درکی : از 5 بخش بدن آگاه است

زبان بیانی : در صورت پرسش ،اسم و فامیل را پاسخ می گوید.در مورد خود از ضمیر صحیح استفاده می کند.افعال را به صورت جمع و با زمان گذشته به کار می برد.به طور مداوم صحبت میکند.مرتب چراها را مطرح می کند. جملات 5-4 کلمه ای می سازد.حدود 75% از صحبت هایش قابل درک است.

کودک 4 ساله

زبان درکی : امر و نهی را درک می کند .(رو،زیر،جلو،عقب)

زبان بیانی : یک یا دو رنگ را نام میبرد . لغت من را به کار می برد.تا رقم 5 میشمارد . به خاطر کسب توجه ممکن است ناسزاگویی کند.جملاتی با 7-3 لغت می سازد.1500 لغت میداند.

کودک 5 ساله

زبان درکی : سه جمله پیشنهادی را درک می کند : مثل شستن،خشکح کردن و نشستن

زبان بیانی : رنگ های اصلی را نام میبرد. مفهوم لغات را می پرسد.واحد پول را میداند.جملات 12 سیلابی یا بیش از آن را  تکرار میکند.تا رقم 10 می شمارد. 2100 لغت می داند.

کودکان 8-6 ساله

زبان درکی : 3 جمله امرو نهی را پشت سز هم درک می کند.نحوه پاسخ بستگی به خلق وی دارد.به ستایش پاسخ میگوید.

زبان بیانی : جملات 12-10 واژه ای می سازد. 2500 لغت میداند. انواع جمله سازی را میداند. حاصل جمع نمرات را حد اکثر تا 10 می داند. حس نوع دوستی دارد. از گفتن جوک لذت می برد.

 

پدر و مادر عزیز:

هر چند سنین ذکر شده در بالا سنین مرزی می باشند و ممکن است بعضی از کودکان تفاوت هایی را نشان دهند (مثلا نسبت به سطح سنی خود بهتر یا بدتر عمل کنند ) اما طبق تحقیقات در اکثر کودکان روند رشدزبان در این سنین ،ثابت شده است. در صورتی که در کودک خود تاخیر یاانحرافی اراین نظر مشاهده نمودید در اولین فرصت با یک آسیب شناس گفتارو زبان مشورت نمایید.


نوشته شده در دوشنبه 88/12/24ساعت 11:23 عصر توسط آیناز آرمیون نظرات ( ) |

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد


یک زمین شناس عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت


یک فرد بدبین از دور نگاه کرد و گفت او مرده است خدا رحمتش کند.


یک حقوقدان اعلام آمادگی کرد برایش شکواییه تنظیم کند


یک معلم به او آموزش داد که موقع راه رفتن حواسش را جمع کند


یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد


یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت


یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد و درد دل


یک  روان شناس او را تشویق کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به


داخل چاه کرده بودند پیدا کند خودآگاه یا ناخودآگاه


یک  فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود پاهات  بشکنه


سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد!


آسیب شناسی علم و آموزش:چرا-کجا-از کی-چه وقت و چه چیز را باید یاد بگیریم.....


نظرتان چیست؟


نوشته شده در جمعه 88/12/21ساعت 9:45 عصر توسط آیناز آرمیون نظرات ( ) |


ازدواج هوشیارانه


برای اینکه وارد این بحث شوم درزیر نمونه ای از یک تعامل میان زن و شوهر و اینکه چگونه در یک ازدواج ناهوشیارانه رابطه عاشقانه ویژه ای که برآن حاکم است با دلیل و منطق تعدیل می شود بیان کنیم در نظرتان مجسم کنید که شما با روحیه ای بشاش خوردن صبحانه هستید که ناگهان همسرتان شما را به خاطر سوختن نان مورد انتقاد قرار می دهد حافظه همیشگی شما به ناگهان تحریک شده و به دنبال ستیز یا فرار از این ماجراست .برای شما مهم نیست که کسی که شما را مورد انتقاد قرار داده همسرتان است آن چه برای شما مهم است این است که کسی شما را مورد حمله قرار داده .اگر در مقابل واکنش خود به خودی مغزتان مقاومت نکنید فورا سرزنش همسرتان را با یک حمله کوبنده متقابل پاسخ خواهیذ داد خوب درست است که من نان را سوزاندم ولی یادت باشد تو دیروز شربت را ریختی و یا ممکن است برای آنکه برخوردی پیش نیاید اتاق را ترک کنید یا خود را سرگرم خواندن روزنامه کنید براساس واکنشی که نشان می دهید همسرتان احساس می کند مورد حمله یا بی مهری قرار گرفته و به احتمال زیاد دوباره شروع به انتقاد شدید می کند یک رویکرد آن است که شما جمله همسرتان را با ضرباهنگی نه تند و نه خیلی آرام تکرار و تایید کنید برای نمونه ممکن است چیزی شبیه این را بگویید این طور که معلوم است از این که من نان ها را دوباره سوزاندم عصبانی شدی همسرتان ممکن است پاسخ دهد بله من عصبانی ام من از به هدر رفتن غذا در این خانه خسته شدم دفعه بعد بیشتر دقت کن !شما نیز می گویید:بله تو حق داری غذا در این خانه هدر می رود من باید بعد از این بیشتر مراقب باشم همسر شما خلق سلاح شدن شما را از طریق آهنگ منطقی صدای شما و توانایی تان برای پیدا کردن راه حل جایگزین احتمالا آرام می گیرد و نرمتر می شود این رویکرد را برایتان عنوان کردم که بتوانم به مقوله اصلی بحث که همانا یک ازدواج از روی آگاهی و هوشیاری است برسم .


تعریف ازدواج هوشیارانه :


ازدواج هوشیارانه یا آگاهانه ازدواجی است که حداکثر رشد روانی و معنوی را سبب می شود ازدواجی است که با هوشیارشدن و همیاری با سالق های اساسی و ذهن ناهوشیار به وجود می آید در امنیت بودن ،شفا یافتن و کامل شدن زمانی که شما به هوشیاری می رسید چه تفاوتی در شما به وجود می آورد ؟


نشانه های ازدواج هوشیارانه :


1 شما متوجه می شوید که رابطه عاشقانه شما دلیل و مقصدی پنهانی دارد شفا بخشی زخم های دوران کودکی پس به جای اندیشه و تفکر کامل روی آرزوها و نیازهای سطحی یاد می گیرید مشکلات حل نشده دوران کودکی که در پس مسائل نهفته است را کشف کنید وقتی به ازدواج با دید اشعه ایکس نگاه می کنید تمایل های روزانه شما معنای بیشترو جنبه های معنا آمیز رابطه زناشویی برایتان معنا و مفهوم دیگری پیدا می کند و احساس می کنید که روی پدیده ها تسلط دارید .


2 شما تصویر واقع بینانه تری ازهمسر خود خلق می کنید ! شما در لحظه های اولیه ملاقات به علت تحریکات مغز شروع به مرتبط ساختن عشق با مراقبان اولیه خود کردید بعدها ویژگی های منفی خود را به همسرتان فرافکن نمودید و به تدریج واقعیت ذاتی همسر خود را محو ساختید وقتی در جهت دیگر ازدواج هوشیارانه حرکت می کنید به تدریج این توهمات را رها کرده و شروع به دیدن حقیقت ذات همسرخود می کنید شما همسرتان را نه به صورت نجات بخش ،بلکه به صورت انسان زخم دیده دیگری که برای شفا بخشی تلاش می کند می بینید !


3 شما این مسئولیت را قبول می کنید که نیازها و آرزوهای خود را با همسرتان در میان بگذارید درازدواج ناهوشیارانه شما به باور دوران کودکی خود می چسبید که همسرتان به طور خودکار نیازهای شما را حدس می زند در ازدواج هوشیارانه شما این حقیقت را می پذیرید که برای درک یکدیگر باید راهکارهای ارتباطی را گسترش دهید .


4 در برخوردهای متقابل شما از روی فکر و تامل عمل می کنید در ازدواج هوشیارانه به خود آموزش می دهید تا رفتارسازنده بیشتری داشته باشید .


5 یادمی گیرید به نیازها و خواسته های همسرتان به اندازه نیازهای خود احترام بگذارید در یک ازدواج ناآگاهانه تصور شما براین است که همسرتان باید همه نیازهایتان را درک و برآورده سازد در ازدواج آگاهانه شما ایده و مرام عشق به خود را رها کرده و انرژی بیشتری را صرف نیازهای همسرتان کنید .


6 بخش تاریک شخصیت خود رادر آغوش بگیرید در ازدواج آگاهانه این حقیقت صمیمانه را می پذیرید که شما هم نظیر همه انسانها ویژگی های منفی دارید .زمانی که مسئولیت بخش تاریک طبیعت خود را پذیرفتید دیگر در صدد برنمی آیید ویژگی های منفی خود را روی همسرتان فرافکن کنید و این موجب به وجود آمدن محیط خالی از دشمن می شود .


7 شگردهای جدیدی برای ارضای نیازها و خواسته های اولیه خود به کار برید در دوران جنگ برسر قدرت شما با تملق یا با نشان دادن خشم یا مقصر شمردن همسرتان سعی می کنید وی را وادار نمایید نیازهای شما را برآورده سازد ! وقتی فراسوی این مرحله حرکت می کنید متوجه می شوید که همسرتان می تواند منبع کمک و سود دهی باشد در صورتی که شکردهای خود محکومی را رها می سازید .


8 در درون خود به دنبال قدرت و توانایی هایی می گردید که فاقد آن هستید یکی از دلایلی که به همسرتان جذب شدید این بود که او قوت و توانایی هایی داشت که شما فا قد آن بودید بنابراین در کنارهمسر بودن به شما احساسی تمامیت و کمال کاذب می دهد در ازدواج آگاهانه متوجه میشوید تنها راهی که می توانید احساس وحدت و یگانگی کنید این است که ویژگی های پنهان درونی خود را رشد دهید .


9 شما مشکلات ناشی از یک خلق یک ازدواج خوب را قبول می کنید در ازدواج ناآگانه براین باورید راه پیداکردن ازدواج خوب انتخاب همسر درست و مناسب است از ازدواج هوشیارانه قبول می کنید که باید همسر درستی باشید با کسب دیدگاه واقع بینانه تری از روابط عاشقانه متوجه می شوید یک ازدواج خوب نیاز به نظم ،انضباط ، شهامت ، شجاعت ، رشد و تغییر دارد و اینه ازدواج کار سختی است .


10 بیش از گذشته از اشتیاق خود برای به کمال رسیدن ،دوست داشتنی بودن و با عالم خلقت یکی شدن آگاه می شوید و به عنوان بخشی از طبیعت خدادادی این توانایی را دارید که بدون قید و شرط وحدت و یگانگی را با دنیای اطراف خود تجربه کتید شرایط اجتماعی و محروم بودن از تربیت صحیح موجب شده این کیفیت ها را از دست بدهید .


 منبع : پیام سلامتی شماره 7  خرداد 88


نوشته شده در جمعه 88/12/21ساعت 9:45 عصر توسط آیناز آرمیون نظرات ( ) |

چگونه در کودکان اعتماد به نفس ایجاد کنیم
سرزنش نکنید
عزت نفس اندک ،حالت خود تقویتی دارد، یعنی اگر کودکی دچار این مشکل است، خود نیز آن را شدت می بخشد. مثلاً اگر او فکر می کند در درس ریاضی ضعیف است بدون شک هنگام روبه رو شدن با یک مسأله ریاضی بسیار نگران می شود و این احساس ضعف به ناتوانی او در حل ریاضی بیشتر کمک می کند در نتیجه مجدداً احساس شکست کرده و این باور که در فهم درس ریاضی ناتوان است در او تقویت می شود. والدین باید با از بین بردن تردید در وجود فرزندشان او را از عزت نفس اندک برهانند و به کودک خود مهارت هایی بیاموزند که نوع رفتار،روش و نگرش خود را اصلاح کند.زمانی که قصد داریم به کودکمان بیاموزیم چه اهدافی را در زندگی داشته باشد و برای رسیدن به آنها چگونه تلاش کند، باید احساساتی را که باعث تقویت تفکرات منفی در آنها می شود کاهش دهیم. بدین منظور باید باورها و توقعات سختی که از خود دارد و باعث ضعیف شدن عزت نفس می شود و به آن شدت می بخشد را تغییر دهیم و : از احساسات خود و دیگران با وی صحبت کنیم. او را مطمئن سازیم که احساسش را درک می کنیم.


ادامه مطلب...

نوشته شده در جمعه 88/12/21ساعت 9:45 عصر توسط آیناز آرمیون نظرات ( ) |

تعلیم و تربیت از طریق هنر: هربرت رید (28)


فیلسوف انگلیسی، هربرت رید، باعث اصلی توجه بیش‏تر به هنر در ابتدای قرن حاضر بود. وی در کتاب «تعلیم و تربیت از طریق هنر» (1955، ویرایش سوم) به گرایش‏های موجود در جامعه و تعلیم و تربیت نوین که خودجوشی، آزادی و بیان هنرمندانه را سرکوب می‏کند، اعتراض داشت. او اظهار داشت:


سرّ بیماری‏های مشترکمان را باید در جلوگیری از توانایی خلاّقِ خودجوش افراد جست‏وجو کنیم. فقدان خودجوشی در تعلیم و تربیت و سازمان اجتماعی، به از هم پاشیدگی شخصیت مربوط است که نتیجه مصیبت بار پیشرفت‏های اقتصادی و صنعتی و فرهنگی از زمان رنسانس بوده است. (1959، ص 201)ادامه مطلب...

نوشته شده در جمعه 88/12/21ساعت 9:45 عصر توسط آیناز آرمیون نظرات ( ) |


 Design By : Pichak